آموزش و نحوه انجام آن از زمان های بسیار دور همواره مورد نظر نظریه پردازان و فلاسفه بوده و هست، به خصوص در دوران حاضر که علوم هرچه بیشتر به سمت تخصص و تجربه گام بر می دارند و از این رو انتقال یافته های جدید به نسل های جدید به خصوص دانش آموزان بسیار حائز اهمیت است. از این منظر ابزارها و وسایل کمک آموزشی از جمله تکنولوژی آموزشی جایگاه ویژه ای در فرایند آموزش در آموزش و پرورش دارند. هدف اساسی فناوری آموزشی تسهیل، ﺗﻮﺳﻌﻪ و ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻓﺮاﯾﻨﺪ آﻣﻮزش و ﯾـﺎدﮔﯿﺮی است. هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش تکنولوژی آموزشی در آموزش و یادگیری دانش آموزان در محیط های اجتماعی به ویژه در مدرسه و کلاس درس است. روش جمع آوری اطلاعات تلفیقی ازروش مطالعاتی کتابخانه ای و دیگر منابع اطلاعاتی است بدین صورت که ابتدا مطالب جمع آوری شده اند و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند و سپس در ساختار مقاله به کار رفته اند. مقاله ی حاضر به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد.
هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش تکنولوژی آموزشی در آموزش و یادگیری دانش آموزان در محیط های اجتماعی به ویژه در مدرسه و کلاس درس است. با بررسی آمار و اطلاعات موجود در میزان گسترش فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش کشورهای جهان در می یابیم که در بسیاری از کشورهای دنیا از جمله کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، برای تجهیز مدارس با امكانات گوناگونی همچون رایانه و اینترنت، برنامه های جامعی وجود دارد. در بسیاری از کشور ها به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظام آموزشی به منظور ارتقای کیفیت روشهای یاددهی- یادگیری مورد توجه خاصی قرار گرفته است. فناوری اطلاعات و ارتباطات چهارچوب و یا ساختاری را به وجود می آورد که از این طریق کیفیت آمورش و پرورش ارتقا یافته، دانش آموزان و معلمان می توانند با استفاده از این فناوری به منابع یادگیری وسیعی دست یابند، انگیزه یادگیری خود را افزایش دهند و شكلهای مختلف یادگیری را مورد استفاده قرار دهند[6]. ظهور پدیده شگفت انگیز فن آوری اطلاعات در دو دهه آخر قرن بیستم و توسعه آن در نظام رسمی آموزش و پرورش کشورهای پیشرو باعث گسترش فرصت های یادگیری و دسترسی آسان به منابع آموزشی و یادگیری شده است. در پایان با توجه به نتایج پژوهش ، پیشنهاد می شود: برای اینکه تکنولوژی آموزشی در یادگیری دانش آموزان دخیل گردد و جایگزین روش های سنتی تدریس گردد باید از تکنولوژی آموزشی استفاده کنند و بستر و زمینه آن از طریق مدرسه و آموزش وپرورش ایجاد گردد که باید به صورت دو جانبه انجام گیرد .
نتيجه گيري:
نتايج تحقيقات نشان داده اندكه حواس مختلف در ياد گيري نقش يكساني ندارند.
مهمترين دليل استفاده از وسايل آموزشي نقشي است كه حواس مختلف در ياد گيري دارند از آنجائيكه استفاده از و سايل سمعي وبصري، نرم افزارهاي آموزشي و وسايل آزمايشگاهي ارتباط مستقيم با حواس پنجگانه بخصوص حس بينايي دارند تاثير گذاري آن ها در يادگيري بسيار زياد است .
ايجاد زمينه مناسب براي متحول شدن فرايند ياددهي – يادگيري و استفاده از تكنولوژي در جهت خود انگيخته شدن دانش آموز يكي از اصول صحيح برنامه ريزي در نظام آموزشي به شمار مي رود.
وجود وقت مناسب براي يادگيري معنادار و مستمر و مبتني بر تفكر و توسعه استعدادهاي چند گانه.
استفاده از رويكردهاي نوين در تدوين و اجراي برنامه ها با تاكيد بر مداومت و تعالي جويي دانش آموز در يادگيري و تربيت انسان فرهيخته با تاكيد بر ويژگيهايي چون تقويت ذهن پرسشگر ، كنجكاو ، شيفته يادگيري و برخوردار از سواد چند گانه ، شهروندي موثر و كارآمد و متخلق بر اخلاق انساني ، استقرار نظام ارزشيابي فرايند مدار ، تكويني ، مستمر ، تحولي نگر، ملموس و پاسخگو و قابل ارزيابي بودن برنامه ها از ضرورت انكار ناپذيري برخوردار هستند. .
پژوهشهاي اخير ارزش تكنولوژي را در مورد يادگيري دانشآموزان و افزايش پيشرفت آنها نشان داده است، اما توجه به اين نكته نيز ضرورت دارد كه مطالعات انجام شده در اين زمينه از نظر تعداد و نيز طرحهاي پژوهشي داراي محدوديت بوده است. براي نمونه، مرور مطالعاتي كه در يك گستره 5 ساله انجام شده تنها دوره كوتاهي از تاريخچه تكنولوژي آموزشي را پوشش ميدهد و چندين مطالعه تنها نتيجه گرفتهاند كه اين نوع آموزش بهتر است، زيرا آنها رويكردهاي مبتني بر تكنولوژي را به عنوان آموزش تكميلي و نه آموزش جايگزين ارزشيابي كردهاند. با وجود اين، پژوهشهاي اخير تأييد ميكند كه مشاركت كامپيوتر به عنوان تكنولوژي آموزش تعاملي براي يادگيري دانشآموزان مفيد است. معرفي تكنولوژي در محيط يادگيري نشان داده است كه چگونه ميتوان يادگيري را معنادار و مستمر نموده و آن را به سوي دانشآموز محوري، تشويق يادگيري مشاركتي و افزايش تعامل معلم – دانشآموز رهنمون ساخت. تغييرات مثبت در يادگيري كه بر اثر تكنولوژي صورت گرفته موجب تكامل و نه انقلاب در اين پديده شده است. نتايج بالا چشمانداز پيچيدگيهاي تدريس و يادگيري با تكنولوژي پيشرفته را كه در طول قرن بعدي در آموزش بهوجود خواهد آمد، به تصوير ميكشد و در عين حال چالشهايي نيز فراروي مربياني كه پاي بند به پرورش و ارتقاي يادگيري در محيط خود هستند، قرار ميدهد. دو دهه تجربه علمي با تكنولوژي كامپيوتر و نيز يك دهه پژوهش درباره آن اين امكان را ميدهد تا با اطمينان زياد موارد زير را بيان كرد:
1) هر چند تكنولوژي ميتواند تدريس و يادگيري را بهبود بخشد، اما تنها در اختيار داشتن آن موجب بازده آموزشي بهتر نميشود. اينكه آيا يك مدرسه معين فوايد بالقوه تكنولوژي را به دست ميآورد يا نه، بستگي به آن دارد كه چه نرمافزارهايي را برميگزيند، دانشآموزان به واقع با نرمافزار و سختافزار كامپيوتري چه كار ميكنند، معلمان چگونه يادگيري مبتني بر كامپيوتر را سازمان داده و از آن پشتيباني ميكنند، و در نهايت اينكه آيا تكنولوژي به اندازه كافي در دسترس قرار دارد؟
2) اگر بخواهيم دانشآموزان با تجربه يادگيري مبتني بر كامپيوتر بهگونه مناسبي درگير شوند، و اگر بخواهيم مربيان بهگونهاي موفق به ايجاد و حمايت از اين تجربهها بپردازند، تحول حرفهاي معلمان پيش از هر اقدامي ضرورت دارد.
3) بنا نهادن يك نظام آموزشي مناسب و تصميمگيري درباره كاربرد مطلوب تكنولوژي كامپيوتر، انتخاب نرمافزار، حمايت و تحول حرفهاي، پيريزي تكنولوژي سختافزار و بهطور كلي، همه مؤلفههاي درگير، نياز به فرآيند برنامهريزي كاملاً منسجم دارد.
4) كامپيوتر و تكنولوژيهاي وابسته پيوسته تغيير ميكند، از اينرو، برنامههاي آموزشي و مؤلفههاي ضمني آنها نيز بايد توسعه و تحول مستمر پيدا كنند. با نرخ فزاينده تغييرات تكنولوژي، بايد براي استفاده مثبت و مبتكرانه در نظام آموزش پيوسته فرصتهاي تازهاي ايجاد گردد. اين مطلب زيربناي برنامهريزي آموزشي، تكامل و اصلاح عملكرد كنوني را تشكيل ميدهد.
جمع آوری کننده مطلب: معاونت فناوری مریم سادات رحمن پناه
تایید کننده مطلب: معاونت آموزشی دوره اول سرکار خانم ایوانیان